3 طنز 4 |
بیمار: آقای دکتر دندانی که درد می کرد این نبود. شما اشتباهی کشیدید.
دکتر: صبر کن عزیزم...کم کم به آن دندان هم می رسیم.
معلم از دانش آموزان خواست که درباره ی یک مسابقه ی فوتبال انشاء بنویسند.
همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفرمعلم:تو چرا نمی نویسی؟دانش آموز: نوشته ام .معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد.نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد.
ازیکی می پرسن : می دونی پل رو برای چی می سازند؟ می گه : برای اینکه کشتیها از زیرش رد بشن !!!
یه کجل به رحمت خدا یک دونه موهم تو کلش نبوده. یک روز میره سلمونی، ملت همه پوزخند میزنن، میگه: چیه؟ اومدم آب بخورم!!!
یکی میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!
یارو یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!
تمساحه میره گدایی، میگه:به من بدبختِ مارمولک کمک کنید!
مهران مدیری دوتا دزد میگیره، زنگ میزنه به 220!
یه بار بچه ای از پدر خسیسش ده هزار تومان پول خواست . پدر گفت : چی ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو می خوای چه کار؟ تو هفت هزار هم زیادته چه برسه به شش هزار! بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم. حالا سه هزارو می خوای چی کار؟ دوهزار کافیه ؟ بیا این هزار تومنو بگیر.بچه می شماره می بینه پانصدتومنه!!!
¤ نویسنده: